ای کاش هر آدمی در هر فعالیتی که بود، میدانست برای بهتر شدن کارش از چه چیزهای به ظاهر بیاهمیتی استفاده کند. درواقع چطور تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. مثل یک پازل، تکهها را کنار هم بگذارد و کار را کامل کند. تکههایی که ظاهرا بیاهمیت و حتی ناکارآمدند اما در جای خودشان نقش کلیدی را بازی میکنند. این ویژگی را به نظرم هر شخصی موظف است در خودش تقویت کند. اخیرا خبری خواندم که این موضوع را برایم پررنگتر کرد. استفاده از نابینایان برای تشخیص سرطان در کشور کلمبیا. به نظرم بهتر از این نمیشود. فقط بشمارید که با یک تیر چند نشان میشود زد:
۱-مشارکت معلولان (در این مورد نابینایان) در امور اجتماعی و ایجاد اشتغال برای آنان
۲-تشخیص درستتر و دقیقتر بیماری (طبق آمار نابینایان غدههایی که حتی از هشت میلیمتر هم کمتر است را میتوانند تشخیص دهند. دکترها بیشتر از ده میلیمتر را میتوانند تشخیص دهند).
۳- نیاز کمتر به روشهای دستگاهی برای تشخیص بیماری و در نتیجه هزینه کمتر
شاید اتفاقات مثبت دیگری از قبل این کار بیفتد اما به نظرم مهمترین آنها همان مشارکت و ایجاد اشتغال برای معلولان است. تصور کنید یک معلول (توانیاب) چقدر احساس مثبت و سازندگی با این کار خواهد داشت. حس خوب مشارکت و سودمند بودن. اینکه نقش و کاری را بر عهده دارد و سربار کسی نیست. از نگاهی دیگر و در یک کلام، حس انسان بودن مثل بقیه.
با خودمان قرار بگذاریم به چیزهایی که از نظر ما بیاهمیتند، بیشتر نگاه کنیم و عمیقتر شویم. این نه برای آن شی یا شخص خوب است بلکه رشد ما در گرو همین ظرایف است. پس بیایید به خودمان لطف کنیم و کمی رشد هدیه دهیم.
قطعا کلید دریچههای بیشتر در همینهاست.
تشخیص ,یک ,کند ,کار ,نابینایان ,مشارکت ,به نظرم ,و ایجاد ,ایجاد اشتغال ,این کار ,برای تشخیص
درباره این سایت